دوران امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
به گزارش مجله گذر عمر، امامت حضرت مهدی(ع) پس از شهادت پدرش امام عسکری(ع) در سال 260 هجری آغاز شد و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت.
به گزارش خبرنگاران و به نقل از ویکی شیعه؛ امامت حضرت مهدی(ع) پس از شهادت پدرش امام عسکری(ع) در سال 260 هجری شروع شد و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت.
شرایط شیعیان پس از شهادت امام عسکری
ابهام در وجود فرزند امام عسکری
در زمان امام حسن عسکری(ع) مشهور شده بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند او هستند از طرفی دستگاه عباسی در جستجوی آن فرزند بود و به هر نحو می کوشید او را دستگیر کند. از این رو امام عسکری در طول زندگی خود، آشکارا پسر خویش را به کسی نشان نداد و حتی او را به بسیاری از پیروان خود -جز چند تن از خواص اصحاب و خویشان نزدیک- معرفی نکرد. در نتیجه، هنگام شهادت امام، کسی جز همان عده از وجود فرزند آن حضرت خبر نداشت. اطلاعات بیشتر در بخش ولادت: زمان و مکان، مخفی بودن و چگونگی آگاهی شیعیان آمده است.)
همچنین امام حسن عسکری(ع) به سبب شرایط سیاسی، در وصیت نامه خود فقط از مادرش حُدَیث نام برد. از این رو در یکی دو سال اول پس از رحلت امام، برخی شیعیان معتقد بودند در زمان غیبت امام زمان، حُدَیث به نیابت عهده دار مقام امامت است.
بلافاصله پس از شهادت امام عسکری، اصحاب خاص به ریاست عثمان بن سعید عمری(درگذشت 265 یا 280ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جای نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،[نیازمند منبع] ولی در عین حال جزئیات، پنهان نگه داشته می شد. عبدالله بن جعفر حمیری می گوید: از عثمان بن سعید عمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسـخ داد: شما از این که نام او را بپرسید، نهی شده اید، چرا که سلطان (خلیفه وقت) چنین می پندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده گردد، آنها در صدد یافتن او برمی آیند. پس از نام او نپرسید.
سرگردانی در تشخیص امام
با وجود روشنگری اصحاب خاص امام عسکری، جامعه شیعه عملا در شرایط نابسامان قرار گرفته بود و بسیاری از شیعیان عراق و بین النهرین، با پیشامد وضع جدید، سردرگم شده بودند. برای نمونه، شیعیان پس از شهادت امام عسکری فردی را به مدینه فرستادند تا درباره وجود فرزند او تحقیق کند، چرا که شنیده بودند فرزند امام حسن عسکری، توسط پدرش به مدینه فرستاده شده است. همچنین نقل شده است که احمد بن سهل بلخی، از دانشمندان دوره غیبت صغری، در جستجوی امام خود، از خراسان بهعراق رفت و چند سالی در آنجا در جستجوی امام بود.
در خانه امام عسکری(ع) هم دودستگی افتاده بود. حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه امام، از امامت فرزند امام عسکری هواداری می کردند، ولی تنها خواهر امام عسکری، که شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی می کرد.
شیعیانی که در مقامات عالی دولتی و متصدی مشاغل مهم بودند نیز در این ماجرا دو دسته شده بودند. برای نمونه خاندان نوبخت از وجود و امامت فرزند امام عسکری(ع) پشتیبانی می کردند و عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت امام زمان به رسمیت می شناختند.
انشعابات در جامعه شیعه
بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عده ای از شیعیان امامی، از مذهب خود دست برداشته و به سایر فرقه های شیعی و غیرشیعی پیوستند؛ دسته ای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند و گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.،
در این میان گروهی بزرگ، جعفر را امام دانستند.جعفر برای به دست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از رحلت امام حسن عسکری(ع)، به رغم زنده بودن مادر امام، مدعی میراث وی شد. وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند او جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت . به علاوه ، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.
علیرغم این اختلافات، نهایتاً بیشتریت شیعه به امامت فرزند امام حسن عسکری(ع) گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند.شیخ مفید پس از نقل خبری از حسن بن موسی نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، درباره فرقه های چهارده گانه ای که پس از شهادت امام حسن عسکری به وجود آمدند، می گوید:
از این فرقه هایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال 373ق هیچ فرقه ای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا(ص) نامیده می گردد، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.
نقش توقیعات در تثبیت تشیع
در این دوره توقیعاتی از سوی امام زمان(ع) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط می شد. استدلالی که امام زمان(ع) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کرده، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری(ع) و خالی نبودن زمین از حجت الهی است. وی همچنین سه معیار برای تشخیص امام از مدعیان امامت معرفی کرده است: عصمت، علم و تأیید الهی.
دو نمونه از این توقیعات:
ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین امام حسن عسکری اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت ابومحمد(ع) درگذشته و جانشینی ندارد. شیعیان در این باره نامه ای نوشتند و به ناحیه (امام زمان) فرستادند و اختلاف پیش آمده را به اطلاع وی رساندند. جواب نامه با خط امام زمان چنین آمد:
بسم الله الرحمن الرحیم... به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتاده اند... آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیه السلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاه هایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچم هایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار شد و هر گاه ستاره ای غروب کرد ستاره ای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا گردد و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیه السلام درگذشت... و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمی کند.
محمد بن ابراهیم بن مهزیار که پدرش (ابراهیم بن مهزیار) وکیل امام عسکری بود و خودش نیز پس از وفات پدر، جایگزین او شد،[152] ابتدا نسبت به وجود امام زمان تردید داشت. وقتی وارد عراق شد، توقیعی از سوی امام زمان برای او صادر شد. در این توقیع آمده است:
به مهزیاری بگو آنچه درباره شیعیان ما در منطقه خودتان گفتی دریافتیم. به آنان بگو آیا نشنیده اید که خداوند عزوجل فرموده است: یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّ سُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ (نساء، 59)؛ مگر نه اینکه خدا به چیزی که تا روز قیامت وجود دارد فرمان داده است؟ آیا ندیده اید که خداوند عزوجل از زمان آدم تا زمان ابومحمد امام پیشین برای شما پناهگاه هایی قرار داد تا به آنها پناه برید و پرچم هایی که از طریق آنها هدایت شوید؟ و هر گاه پرچمی پنهان شد پرچمی دیگر آشکار شد و هر گاه ستاره ای غروب کرد ستاره ای دیگر دمید. وقتی خداوند او [امام پیشین] را نزد خود برد گمان کردید که خداوند عزوجل سبب میان خود و آفریدگانش را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. ای محمد بن ابراهیم نسبت به امری که بخاطر آن (به عراق) آمده ای دچار شک نشو که خداوند عزوجل زمین را از حجت خالی نمی گذارد...
غیبت صغری
در این که غیبت صغری از چه زمانی شروع شده، اختلافاتی وجود دارد. برخی همچون شیخ مفید (متوفای 413ق) در کتاب الارشاد، معتقدند این غیبت با تولد امام زمان در سال 255 هجری قمری شروع شده که بر این اساس مدت آن 74 سال بوده است. برخی دیگر بر این عقیده اند که شروع آن از روز شهادت امام حسن عسکری در سال 260 قمری بوده که در این صورت طول آن 69 سال می گردد.
در طول غیبت صغری، امام مهدی از طریق چهار نایب خاص خود (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى، علی بن محمد سمری) با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حلّ و فصل می کرد. این امور، علاوه بر مسائل عقیدتی و فقهی، شامل مسائل مالی نیز می شد.
غیبت کبری
دوره غیبت کبرا از سال 329ق. شروع شد. آخرین نائب خاص امام مهدی(ع) در دوره غیبت صغرا، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان 329ق. درگذشت. یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی امام خطاب به وی صادر شد:
ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم شروع شده است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید...
پس از درگذشت سمری، ارتباط از طریق نواب خاصه نیز سرانجام یافت و غیبت وارد مرحله ای جدید شد. این دوره از غیبت در منابع متأخر، غیبت کبری نامیده شده است. بیشتر منابع شیعی سال وفات نایب چهارم را سال 329ه.ق. می دانند، ولی شیخ صدوق و فضل بن حسن طبرسی آن را در سال 318ه.ق. ثبت کرده اند.
منبع: جام جم آنلاین