معجزه نوشتن از من انسان دیگری ساخت
به گزارش مجله گذر عمر، خبرگزاری خبرنگاران-گفتگوی خبرنگار خبرنگاران با نویسنده جوان قزوینی که نوشتن را از کودکی دوست میداشت را در ادامه میخوانید.
رومینا اسماعیلی پور متولد 11تیر هفتادو نه و دانشجوی حقوق درتوضیح علاقه به نویسندگی اش می گوید:از زمانی که به خاطر دارم کتاب و داستان خوانی عضو جدا ناپذیر زندگی من بود. شاید یکی از نوستالژیک ترین خاطرات کودکی هر فردی در نیمه شب و در تاریکی مطلق که تنها روزنه هایی از نور مهتاب در آن نفوذ می کند و یا در گرمای گس آفتاب ظهر که شهر را به کسالت فرا میخواند قصه هایی باشند که برای مدت زمانی پرنده خیال را از اسارت ذهن آزاد کرده و به پرواز در می آورند... و من سفر در زمان و رفتن به مکان های دیگر را در این دنیای باشکوه یافتم...
زنگ انشا همیشه برای من چالش بر انگیز و در عین حال پر از هیجان و تازگی بود و همیشه نوشته هایم از جانب معلم ها مورد تحسین قرار می گرفت.
اما دورانی که واقعا باعث شد من بر سر نوشتن ، درون خودم انقلابی به پا کنم به دوران هدایت بر می گردد.
به درس مطالعات و معلمی که همیشه برای درس های جدید از ما قصه می خواست!! و اینجا نقطه عطف ایده پردازی من بود...
در مقطع دبیرستان با توجه به علایقم رشته علوم انسانی را انتخاب کردم و به جرئت یکی از بهترین انتخاب های زندگی ام متعلق به همین دوران است. شعرها کتاب ادبیات را با علاقه بسکمک و در مدت زمانی کمی از بر می کردم. تا پاسی از شب در خلوت خودم سعی می کردم که از شاعران به نام تقلید کنم و در عالم خودم شعر هایی می نوشتم که به راستی از آن لذت می بردم. شعر هایی بالغ بر 40 بیت را تنها در 15 دقیقه حفظ می کردم البته شاید هم تاثیر بی نظیر شاهنامه این قدرت را به من می داد...
در بخش مسابقات دبیرستان همیشه داوطلب بودم و اینجا نقطه شروع من برای نوشتن در زندگی بود. اولین داستانم خدا در همین نزدیکی هاست در مسابقات دانش آموزی کشوری رتبه دوم شد.
بعد از این موفقیت داستان هایم را در برگه می نوشتم و به معلم ادبیاتم می دادم و بی شک تشویق هایی که دریافت میکردم و فضای جادویی ای که در کلاس ادبیات برای من رقم می زد عشق به نوشتن را کم کم در وجودم شعله ور کرد.
بر خلاف علاقه بسکمک که به ادبیات داشتم رشته تحصیلی دانشگاهم را حقوق انتخاب کردم اما از آرزویم برای نوشتن دست نکشیدم. در دانشگاه نوشته هایم را به یکی از اساتید ادبیات نشان دادم و با عکس العمل فوق العاده ای رو به رو شدم. چندین سال بود که نوشته هایی به این صورت نخوانده بودم
سرانجام در بیست سالگی اولین مجموعه داستانی خودم به نام دیگران به چاپ رساندم. در هر داستان سعی کردم یکی از دغدغه های اجتماعی خودم را در غالب داستان هایی کوتاه بیان کنم .
یکی از اتفاقاتی که جهت نوشتنم را متحول کرد و در این زمینه کمک شایانی به من کرد مطالعه آثار آقای هدایت بود. تا جایی که دیدگاهی که در نوشتن از آن الهام میگیرم فرای عادت همیشگی ام شد و کم کم بخش ثابت نوشته هایم.
نوشتن از من آدم دیگری می سازد بخش خاموش درونم را شعله ور میکند ، بخشی که در هنگام برخورد با دیگران شاید نتوانم آن را نشان بدهم اما زمانی که قلم به دست میگیرم کلماتی که شاید هرگز در صحبت کردن به ذهنم خطور نکند مثل رودی جاری بر کاغذ جریان پیدا میکند.
و این است معجزه نوشتن
منبع: خبرگزاری آریا