5 قانون نانوشته مشهور جهان که نگاه شما به زندگی و کار را برای همواره تغییر می دهند - مجله گذر عمر

قوانینی که در ادامه آنالیز می کنیم، در حوزه های گوناگون روان شناسی، فلسفه زندگی، بهره وری شخصی و مدیریت زمان کاربرد دارند. بسیاری از مدیران پیروز، برنامه ریزان استراتژیک و کارآفرینان، بدون آن که نام این قوانین را بدانند، بر اساس آن ها عمل می نمایند. حالا فرصتی ست که این قوانین را به وضوح بشناسید و در زندگی تان از آن ها استفاده کنید. شاید برای شما هم رخ داده باشد که کاری را آغاز نموده اید، ولی نتیجه اش چیزی نشده که انتظار داشتید. شاید مشکل در روش، اولویت گذاری یا حتی زمان بندی تصمیم گیری بوده.

در این مقاله با 5 قانون معروف و بین المللی آشنا می شوید که دانستن آن ها می تواند دیدگاه شما به مسئولیت، ترس، پول، تصمیم گیری و حل مسئله را عمیقاً دگرگون کند.

1. قانون مورفی - Murphy Law

هر چیزی که ممکن است خراب شود، خراب خواهد شد. این جمله، خلاصه قانون مورفی است. اصل این قانون می گوید: هرچه بیشتر از وقوع یک اتفاق بترسی، احتمال وقوعش بیشتر می شود. این قانون در اصل از مهندسی نظامی سرچشمه گرفت، ولی امروز در روان شناسی، مدیریت پروژه و حتی زندگی روزمره به کار می رود. فرض کنید در حال آماده شدن برای یک جلسه مهم هستید و نگرانید که اینترنت قطع شود؛ درست همان لحظه، اینترنت قطع می شود. این اتفاق، تجسم دقیق قانون مورفی است. ترس، تمرکز ما را روی اتفاقات منفی بالا می برد و فکر ناخودآگاه در پی نشانه هایی از آن فاجعه می شود. قانون مورفی هشدار می دهد که اضطراب و کنترل گری بیش از حد، خودشان مشکل ساز می شوند. با درک این قانون می توانیم به جای نگرانی بیش از حد، سناریوهای جایگزین آماده کنیم. وقتی شرایط را بپذیرید و آماده باشید، اثر قانون مورفی کاهش می یابد. قانون مورفی تلنگری ست برای پذیرش عدم قطعیت.

2. قانون کیدلین - Kidlin Law

اگر بتوانی مسئله ای را واضح و دقیق روی کاغذ بیاوری، نیمی از آن را حل نموده ای. این قانون به قدرت نوشتن برای شفاف سازی فکر اشاره دارد. اغلب اوقات، مسئله هایی که در فکرمان بزرگ و پیچیده هستند، وقتی روی کاغذ نوشته می شوند، ساختار منطقی پیدا می نمایند. به عنوان مثال، کسی که با وقتش برای انجام کارها کم است، اگر دقیقاً بنویسد چه کارهایی وقتش را می گیرند، به سرعت ریشه مشکل را کشف خواهد نمود. پس نوشتن فقط توضیح کتبی مشکل نیست، بلکه جزیی از فرآیند حل مشکل است. این قانون به ویژه در روان درمانی، برنامه ریزی شغلی و حتی تصمیم گیری های شخصی بسیار مؤثر است. یادداشت برداری دقیق، یک پل میان تفکر مبهم و عمل روشن است. گاه با نوشتن ساده مسئله، مغز از حالت بحران خارج می شود. مثال ساده اش این است که وقتی فهرست کارهای روزانه ات را می نویسی، خیلی سریع تر از حالت فکری پیش می روی. نوشتن، نیمه راه چاره است؛ این را کیدلین به ما یادآور می شود.

3. قانون گیلبرت - Gilbert Law

وقتی کاری را برعهده می گیری، یافتن برترین راه برای رسیدن به نتیجه، همواره مسئولیت مسلم توست. این قانون درباره تعهد و مسئولیت پذیری در برابر نتایج است، نه فقط انجام کار. اگر قرار است یک پروژه تحویل دهی، مهم نیست چه ابزارهایی داشتی یا چه مشکلاتی سر راهت بود؛ نتیجه باید مطلوب باشد. به عنوان نمونه، اگر کسی قول داده یک مقاله بنویسد، حتی اگر اینترنت قطع شود یا لپ تاپ خراب شود، باز هم باید راهی پیدا کند و کار را تحویل دهد. قانون گیلبرت ما را از بهانه محوری به سمت نتیجه محوری سوق می دهد. این قانون، اصل کلیدی در تیم سازی، مدیریت عملکرد و حرفه ای بودن است. پذیرفتن مسئولیت یعنی تمرکز بر راه چاره، نه مشکل. افراد بزرگ، از سختی ها هم پلی برای خلاقیت می سازند. اگر نتیجه خوب نیست، خودت را نگاه کن، نه شرایط را. قانون گیلبرت در نهایت به ما می گوید: پیروزیت، همواره حاصل ابتکار فردی ست.

4. قانون ویلسون - Wilson Law

اگر دانش و هوش را در اولویت قرار دهی، پول خودبه خود خواهد آمد. قانون ویلسون برخلاف باور عمومی که تمرکز را روی عایدی می گذارد، بر رشد درونی تأکید دارد. بسیاری از افراد پیروز در کسب وکار، ابتدا بر دانش، مهارت و آگاهی سرمایه گذاری نموده اند و در مرحله بعد، سودهای مالی چشمگیری به دست آورده اند. مثال شاخص این قانون ایلان ماسک (Elon Musk) است که از دوران نوجوانی، با مطالعه گسترده در فیزیک و مهندسی، پایه های ثروت آینده اش را بنا کرد. تمرکز بر یادگیری، یک استراتژی طولانی مدت است که در ابتدا ممکن است بازده مالی نداشته باشد. اما در بلندمدت، دانایی همواره راه خود را به سمت عایدی باز می نماید. قانون ویلسون هشدار می دهد که دنبال کردن بی هدف پول، ممکن است به بی نتیجه گی و خستگی منجر شود. در مقابل، توسعه فردی، باعث پایداری در عایدی و رشد شغلی می شود. این قانون، توصیه ای برای نوجوان ها، کارآفرینان و تمام کسانی ست که در پی پیروزیت واقعی اند.

(حق دارید! در جامعه کنونی ما ممکن است حس کنیم که این قانون سالهاست که نقض می شود!)

5. قانون فالکلند - Falkland Law

اگر واقعاً لازم نیست درباره چیزی تصمیم بگیری، پس تصمیم نگیر. قانون فالکلند به ما یاد می دهد که گاهی برترین تصمیم، نگرفتن تصمیم است. بسیاری از ما به خاطر اضطراب یا فشار محیط، سعی می کنیم برای هر مسئله ای فوراً راه چارهی پیدا کنیم. اما قانون فالکلند می گوید: تا وقتی ابهام رفع نشده یا احتیاج واقعی وجود ندارد، نباید تصمیمی اتخاذ کرد. به عنوان مثال، اگر هنوز اطلاعات کافی برای انتخاب رشته تحصیلی نداری، شاید برترین کار صبر باشد، نه تصمیم عجولانه. این قانون برخلاف فرهنگ شتاب زده امروز، بر تعمق و تأمل تأکید دارد. گاهی گذر زمان، خودش پاسخ را روشن می نماید. فالکلند ما را دعوت می نماید به تعلیق سنجیده، نه تعویق از روی تنبلی. این قانون در مدیریت بحران، روان شناسی تصمیم و حتی روابط فردی کاربرد دارد. سکوت هوشمندانه، گاهی از انتخاب نادرست ارزشمندتر است.