کاش به عروسی ماه چهره خلیلی می رفتم! - مجله گذر عمر

او درباره آشنایی و دوستی اش با ماه چهره خلیلی چنین یادآور می گردد: من قبل از سریال گذر از رنج ها با ماه چهره خلیلی آشنایی نداشتم و این سریال شروع دوستی چند ساله ما بود.

معتصدی به اشاره به خاطره ای از ماه چهره خلیلی در سریال مشترکشان، حرفهایش را این طور ادامه می دهد: خاطره ای که از تجربه همکاری با او در ذهنم مانده، مربوط به روز اول تصویربرداری سریال گذر از رنج ها است. ماه چهره کمرش آسیب شدیدی دیده بود و باید زیر لباس خود، کمربند مخصوص می پوشید. در اولین پلان هم باید سوار اسب می شدیم و جهت طولانی را سوار بر اسب می آمدیم. برایم جالب بود که ماه چهره با تمام دردی که داشت و قرص های مسکنی که می خورد، پلان را به بهترین شکل ممکن انجام داد و اصلا نگفت که من سوار اسب نمی شوم. در زمان تصویربرداری این سریال، من و ماه چهره در یک ویلا با هم بودیم. شب، خیلی درد داشت و شب نا آرامی را گذراند، اما آن پلان را بازی کرد.

این بازیگر درباره بیماری ماه چهره خلیلی شرح می دهد: فکر می کنم دو سالی بود که درگیر بیماری سرطان شده بود. آخرین بار در یک مراسم دیدمش که از دست من ناراحت بود، زیرا قرار ملاقاتمان را به تعویق می انداختم. ماه چهره با من قهر نموده بود و آنجا دوباره آشتی کردیم.

معتضدی با ابراز تاسف از قرار هایی که آن موقع ها به خاطر مشغله کاری به انتها نمی رسید، بیان می نماید: متاسفانه آنقدر زندگی ما شلوغ است و درگیر کار هستیم که فرصت نمی گردد با دوستان مان ملاقات داشته باشیم. قرار بود وقتی از سفر برگشت همدیگر را ببینیم که اجل مهلت نداد. ماه چهره، من را برای عروس اش هم دعوت نموده بود که باز سر فیلمبرداری بودم و نشد بروم. در مدت دوستی 8 ـ 9 ساله مان، چند باری ماه چهره با من قهر کرد که همه آن دلخوری ها به خاطر این بود که قرار می گذاشتیم همدیگر را ببینم و من به خاطره مشغله کاری بدقولی می کردم.

او صحبت هایش را این گونه انتها می دهد: الان با خودم می گویم کاش آن روز، فیلمبرداری را کنسل نموده بودم و به عروسی ماه چهره می رفتم. اما متاسفانه فقط افسوس هاست که برای ما می ماند.